کامیار کامیار ، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

jaraghe- omid

خوددرگیری

کامیار جونم عسل دلم شکر پنیر مامان سلاااااااااااام.   قربونت برم گل پسرم. میخوام بهت بگم خیلی دوست دارم.حتی وقتی که نصفه شبا بیدارم میکنی و بااون اداهای بامزه ات خودت و واسم لوس میکنی.حتی وقتی که موقع شیر خوردن دستت و میاری تا من بوس کنم.خلاصه در همه حال عاشقتم پسرم. میخوام یه خاطره واست تعریف کنم. یه روز که پوشکت و باز کرده بودم و رفته بودم دستشویی تا آب و ولرم کنم و بشورمت دیدم جیغت در اومد    سراسیمه دویدم و به امیرسالار توپیدم که چرا دوباره محکم بوست کرده و جیغت در اومده اما امیرسالار گفت که من فقط نگاهش میکردم و دیدم همچنان داری جیغ میزنی خیلی ترسیده بودم گفتم حتما" جایی از بدنت درد میکنه . شروع کردم به وارسی...
31 شهريور 1390

روز ششم

سلام نفسم. دیروز روز ششم تولدت بود و ما وقت دکتر داشتیم برای چکاپ. درکمال ناباوری خانوم دکتر گفت که زردی تو خیلی خیلی بالاست و احتمالا باید تو بیمارستان بستری بشی. نمیدونی چه حالی شدم. با اینکه همیشه با خودم میگفتم که همه بچه ها زردی میگیرن و نباید هول کنم اما بازم نشد و بغض گلوم و فشار داد. آدرسی که دکتر برای آزمایش داده بود اشتباه بود و بابا مهدی بیچاره که با دهن روزه از صبح برای شناسنامه تو از شمال شهر به غرب و از اونجا به شرق و به مرکز روانه شده بود و حسابی هم خسته بود توی این ترافیک و گرمای تهران توی ساعت شلوغی شهر میچرخیدیم.تا اینکه بالاخره رسیدیم و وقتی که میخواستن از کف پای کوچولوت نمونه خون بگیرن دوباره اشک من سرازیر شد. شنیدن صدا...
3 شهريور 1390

لحظه دیدار

سلام کامیارگل و کپلوی مامان. میخواستم شب قبل از عمل باهات درد دل کنم اما قسمت نشد. انگار حسابی عجله داشتی که بیایی تو بغلم. از تو چه پنهون منم همینطور بودم. وقتی صبح جمعه 28 مرداد ماه دیدم که دل دردام شدید و زیاد شده بود و بعد از لک بینی دیگه تقریبا مطمئن شدم داری میایی تو پوست خودم نمیگنجیدم. بعد از معاینه دکتر ، چون نزدیکای ظهر بود و من فقط صبحانه سبکی خورده بودم و شکمم خالی بود تصمیم گرفتن که تا یکی دوساعت بعدش عمل بشم. وقتی داشتن منو میبردن تو اتاق عمل دکتر شایان که یه دکتر آقای به تمام معنا و مهربونه اومد جلو و با لبخند گفت پس چرا به این زودی اومدی ؟ گفتم نمیدونم دکتر ما هرکاری کردیم که این آقا روز پزشک به دنیا بیاد و دکتر بشه نشد و گ...
3 شهريور 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به jaraghe- omid می باشد